کتاب نامیرا یش از هر چیز اسم کتاب است که خواننده را مشغول میکند؛ ابتدا به فقط اسمی هنری است که برای جلب مخاطب » نامیرا « ذهن میرسد انتخاب شده و یا ناشر و نویسنده خواستهاند ابهام داستان را زیاد کنند. اما ریشه در مفهوم » نامیرا « کتاب را که تا انتها بخوانی معلوم میشود دارد. مفهومی که میگوید » کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا « پهنهی سرزمین کربلا به اندازهی کل زمین وسعت پیدا کرده و عاشورا همیشه نمیراست . داستانی شخصیتمحور است؛ رمانی با » نامیرا « خردهروایتهایی از تغییر روش، هدف، آرزو و عاقبت آدمها. این روزگار است که آدمها را در محک انتخاب شدن و انتخاب کردن میگذارد و نویسندهی نامیرا فقط تصویرساز صادق این رویدادهاست. نویسندهی کتاب را به سبک رمانهای کلاسیک با شروعی آرام آغاز میکند، تصویرسازی میکند، شخصیتها را یک به یک وارد داستان میکند، اسیر اختلاف » نامیرا « . آنها را معرفی میکند و با داستان پیش میبرد روایتهای تاریخی نشده و البته از عقبهی تحقیقی درستی بهره برده است نوشتن داستانی که مخاطب، آخرش را میداند کار آسانی نیست. و اینجاست که کرمیار با نگاه درست به عاشورا و استفاده از عنصر به خوبی بهرهگرفته است. دریغ جدی اینجاست که ای » رمانس « » نامیرا « را بعد از خواندن » مختارنامه « کاش سریال میدیدیم تا باورمان شود در کوفهای که 81 هزار نامه برای امام حسین علیهالسلام ارسال میشود چطور یکباره ورق بر میگردد و آدمهایی که تا دیروز مشتاق استقبال از پسر پیامبر و علی علیهماالسلام بودند، ناگهان با زرق و برق سکههای پسر مرجانه پشت او را خالی کردند، سفیرش را کشتند و بزرگان کوفه ناگهان یار قدیمی ابنزیاد شدند؟ آن وقت بود که میفهمیدیم که عمرو بنحجاج از سردرمداران دعوت - امام به کوفه که سعی میکرد سپاهی برای امام تهیه کند، چگونه با - یک جلسه نشست و برخاست با والی خناس کوفه یک شبه از دوست به دشمن تبدیل میشود و سعی و همتش را بر این میگذارد که مقابل است که » نامیرا « یاران امام حتی اگر دختر و دامادش باشند، بایستد؟ در میفهمی بخشی از انبوه مردمی که به امام نامه نوشتند حضور امام را برای منافع شخصی خود میخواستند. امضاها به خاطر درد دین نبود بلکه برای طایفهای سؤال این بود که چرا معاویه شام را برتر از کوفه دانسته است. وقتی که ابنزیاد سر کیسه را شل کرد و از بیتالمال کیسههای طلا بخشید، دیگر آمدن امام فایدهای برای این قوم نداشت. قصور معاویه را یزید جبران کرده بود، شاید اگر امام میآمد به کوفه و زعامت قوم را برعهده میگرفت اینان باز هم مخالفت میکردند. هرچند ابنزیاد هلاکشان کرد و دستشان را به خون پسر پیامبر آلوده کرد . یک مشخصهی بارز دارد. نامیرا یک دورهی فتنهشناسی است » نامیرا برای کسانی که در پی حق هستند و میخواهند بدانند که حق و باطل با آن همه سابقه در » عبدالله بنعمیر « چگونه جابهجا میشوند. که حتی جهاد با کفار تردید میکند که چرا پسر پیامبر به مقابله با یزید برخاسته است؟ داستان عاشقانه هم دارد و نویسنده آگاهانه درام و » نامیرا « در نامیرا عشق بازاری » عشق « . رمانس را در کتابش خوب پرداخته است نیست؛ آنجایی که سلیمه دختر عمرو بنحجاج با ربیع پیمان زناشویی میبندد و خوشحال است که همسرش محب علی و اولاد اوست و خشمگین میشود که چرا پدرش به حسین علیهالسلام پشت کرده است. این عشق آن قدر قوی است که وقتی ربیع کارش به تردید میکشد، سلیمه هشدار میدهد که پیوند آن دو از سر حب علی و حسین علیهماالسلام است . در داستان کسانی را میبینیم که در لحظههای آخر به کاروان امام میرسند و البته چه خوش میرسند. اینان مدیون یک لحظه محاسبهی درست هستند تا بسوی امام بروند و البته میروند و میتوانند با امام باشند . تمامی ندارد اما تو باید تا انتهای کتاب » نامیرا « داستان خیلی » اَنَس بنحارث کاهلی « بخوانی تا حس کنی چرا قبلتر از واقعهی عاشورا در کربلا به انتظار امامش نشسته هم » عبدالله بنعمیر « است. اَنَس اینقدر افق بلندتری دارد که به هشدار میدهد حرامیان و مسلمانان و مشرکان به زودی یکی میشوند! و بر بهترین خلق خدا هجوم میآورند
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir