کتاب «گزارشی برای یک آکادمی» نوشتهی فرانتس کافکا، یکی از آثار مهم و تأثیرگذار ادبیات مدرن به شمار میآید که در سال 1924 منتشر شده است. این اثر با نگاهی عمیق و تحلیلی به مسائلی چون هویت انسانی و تنهایی، در قالب یک داستان کوتاه، به تصویر میکشد. کافکا در این داستان، ماجرای یک انسان را روایت میکند که در تلاش است تا خود را در قالبی جدید و به عنوان یک میمون به جامعهای که همواره او را به حاشیه رانده، معرفی کند. کتاب همچنین حاوی نقدی بر این داستان است که به بررسی اجزای مختلف آن میپردازد و در ضمن، با توجه به نزدیکی ایدههای کلیدی این داستان به داستان مسخ، تحلیلی بر آن داستان نیز ارائه میدهد. در این تحلیلها، کافکا به عمیقترین و ظریفترین زوایای روانشناختی شخصیتهای خود میپردازد و این پرسشها را مطرح میکند که آیا ما میتوانیم زندگیمان را به شیوهای دیگر بازتعریف کنیم و آیا جوامع بشری واقعاً قادر به پذیرش تفاوتها هستند یا خیر.
این کتاب به ویژه به افرادی که به ادبیات مدرن و فکری علاقهمند هستند پیشنهاد میشود؛ کسانی که رویکردهای فلسفی و روانشناختی را در داستانخوانی دوست دارند و همچنین افرادی که به دنبال درک عمیقتری از رفتارهای انسانی و ارتباطات اجتماعی هستند، میتوانند به خوبی از این اثر بهرهمند شوند. اگر شما هم به داستانهای پرمعنا و چالشبرانگیز علاقهمندید، «گزارشی برای یک آکادمی» میتواند یک انتخاب عالی برای شما باشد.
نزدیک به پنج سال است که از دوران میمون بودنم میگذرد. دورانی که اگر تقویموار محاسبه شود، شاید کوتاه باشد، اما زمان بینهایت درازی لازم است تا بتوان آن را چهار نعل طی کرد، همانگونه که من آن را طی کردهام. در طول راه گاهی انسانهایی برجسته، پندها، تحسین و کف زدنها و موسیقی نوازندگان ارکستر مرا همراهی میکردند، اما در واقع همیشه تنها بودم، زیرا تمامی آن همراهانم ـ برای آنکه در تصویری که بدست دادهام همچنان باقی بمانم ـ خود را در فاصله دوری پشت موانعی که در برابر آنها قرار گذاشته شده بودند، نگاه میداشتند. اگر من میخواستم با لجاجت به ریشهام، به اصلم، به خاطرات دوران نوجوانیام پایبند بمانم، هرگز چنین ثمری به بار نمیآمد. درست همین چشمپوشی از هرگونه لجاجتی، والاترین وظیفهای بود که خود را بدان مقید کرده بودم؛ من، یک میمون آزاد، خود بدین یوغ تن در دادم. بدین طریق خاطرات هر چه بیشتر از ذهنم میگریختند و دور میشدند. در آغاز بازگشت من از میان دروازهای که پهنای آسمان در روی زمین ایجاد میکند، البته اگر انسانها موافقت میکردند، در اختیار خود من گذاشته شده بود اما همزمان با جریان تکامل من که چون ضربات تازیانه مرا به پیش میراند، این دروازه دائما کوتاهتر و تنگتر میشد
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir