سبک و زبان در نقد ادبی اثر راجر فاولر کتاب به طرح موضوعات مرتبط با سبک و زبان در نقد ادبی پرداخته است که زمینه اصلی کار فاولر است. در سال 1966 که دیوید لاج زبان داستان را با رویکرد نقد زبانشناختی منتشر ساخت، راجر فاولر هنوز دانشجو بود. درک این مطلب که مطالعه دقیق زبان چه تاثیر مثبتی بر نقد ادبی دارد در ذهنیت او تاثیر زیادی گذاشت. اما او به گفته خود می خواست از این حد فراتر برود تا روش های علم زبان شناسی را در خدمت نقد عملی ادبیات قرار دهد. کتاب خود فاولر به نام مقالاتی در سبک و زبان همزمان با کتاب دیوید لاج منتشر شد. فاولر می گوید: «برداشت من از نظریه نقدی معاصر با تاکیدی که بر گفتمان، ایدئولوژی و تاریخ دارد این است که رویکرد زبان شناسی حاضر در نقد ادبی سهمی به مراتب عظیم تر دارد از نقشی که سبک شناسی در سال های 1960 داشت، یعنی زمانی که با صبغه های «فرمالیستی» اعلام وجود کرد. فاولر با بصیرت عمیقی که در نظریات زبانشناسان مکتب پراگ و ساختگرایان فرانسوی دارد در پاره ای موارد با آنها اختلاف دارد. او خود در این باره می گوید: «تفاوت اصلی میان دیدگاه من و تحلیل های زبان شناسی کلاسیک که برای مثال رومن یاکبسن در مورد شعر انجام داده این است که مدل زبان شناسی ای که من به کار می برم تلاشی جدی است برای این که ابعاد عملی، جامعه شناسی و تاریخی زبان را در بر بگیرد. منظور از ابعاد عملی ارتباطی است که میان زبان و کاربران آن وجود دارد و این حوزه ای است از زبان شناسی که هنوز نیاز به بحث و توسعه زیادی دارد، ولی روشن است که محتوای آن حول و حوش موضوعاتی است از نوع کنش های بینافردی و اجتماعی که گویندگان زبان از راه گفتن و نوشتن انجام می دهند و بنابراین نه فقط شامل ساختار مکالمات می شود، بلکه سایر انواع ارتباطات زبانی را به عنوان تعامل در بر می گیرد» فاولر بر آن عقیده است که نشان دهد، داستان یا شعر متنی است با ساختارهای پیچیده و صورت ساختاری آن از طریق فرآیندهای معناشناسی اجتماعی بازتابی از جهان را به وجود می آورد، جهانی که با فعالیت ها، موقعیت ها و ارزش هایش دارای ویژگی های خاصی است. و نیز بر آن است که نشان دهد متن در چارچوب زمینه های اجتماعی و نهادی خاصش ارتباط متقابلی میان تولیدکننده و مصرف کننده اش است. این ویژگی های نوول یا شعر که ارتباط آن را با جهان خارج نشان می دهد چیزی بیش از آنچه زبانشناسی کارکردگرا در مطالعه مواد «غیر ادبی» مثل مکالمات یا نامه ها و اسناد رسمی به دنبال آن است، نیست. شاید طرح موضوع به این شکل هدف های تحلیل زبان شناختی را غنی تر و پذیرفتنی تر از چیزی جلوه دهد که منتقدان غیر زبانشناس غالباً انتظارش را دارند. ولی از نظر من فرضیه پردازی تحت عنوان زبان در هر مقام و مرتبه چیزی کمتر از این نباید باشد.