رمان «مسخ» شاهکار «فرانتس کافکا» را «علی اصغر حداد» به فارسی برگردانده است. فرانتس کافکا از جمله نویسندگان برجسته قرن بیستم است و مسخ یکی از مهمترین آثار اوست. این اثر درباره گرگور، بازاریاب جوانی است که به حشره عظیمی مبدل میشود. مسخ شدن گرگور زامزا، قهرمان این اثر، به یک حشره را میتوان نماد زندگی پوچ و بیمعنا و مفهوم انسان امروز دانست که از زندگی خشک و بیروح مادی و ماشین زده امروزی به تنگ آمده و از خود بیگانه و مسخ میشود. این نوع زندگی گرگور، نشانگر تنهایی، اضطراب و دلهرهای است که او، به عنوان نمادی از انسان امروز، در زندگی مدرن با آن رو به روست. جدایی و بیگانگی، احساس بریده شدن از جامعه، از خویشتن، از کار و از خانواده در واقع یکی از مضامین رایج در ادبیات مدرن اواخر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم به خصوص دوران بعد از جنگ های جهانی است. نوع دیگر بیگانگی، بیگانگی و جدایی از جامعه است. فرانتس کافکا، از نویسندگانی است که توانسته جنبههای تار زندگی انسان را به وضوح ببیند و در آثارش نشان دهد. کافکا در نوشتههای خود از مفهوم انسان بودن، از معنای هستی و بودن میپرسد. او از مسایلی که انسان مدرن با آن روبه روست، سخن میگوید که در واقع همه این مشکلات زمینه ساز بحرانی است که درقرن بیستم از آن به عنوان بحران دوران مدرنیته یاد میشود. قسمتی از این رمان را با هم میخوانیم: «فعلا فقط قصد داشت ساکت و بی دردسر بلند شود، لباسهایش را بپوشد و از همه مهمتر صبحانه بخورد... یادش آمد که بارها و بارها وقتی در رختخواب بوده، دردها و ناراحتیهای مختصری حس کرده که احتمالا به دلیل بد خوابیدن نبوده است... اصلا و ابدا شکی نداشت که این تغییر صدایش پیش درآمد یک سرماخوردگی حاد است و بس، ناخوشی همیشگی بازایابها» رمان مسخ به همراه چند داستان دیگر،
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir