کتاب کتاب آمریکا 5 : ویژه نظام انتخاباتی آمریکا بنیانگذاران آمریکا، قانون اساسی این کشور را به نحوی تدوین نمودهاند که مبین عدم تمایل آنها به ایفای نقش و نفوذ مستقیم عامه مردم در انتخاب رئیسجمهور و خواهان یک دمکراسی با رقابت محدود بین دو حزب بودهاند. نظام انتخاباتی آمریکا هر چند برای قرن ۱۸ میلادی پیشرفته و مترقی بود، ولی امروزه دیگر متناسب و پاسخگوی نیازهای جامعه آمریکایی قرن بیست و یکم نمیباشد. نخبگان حاکم در آمریکا از دو حزب مسلط، به دلیل استناد به ثبات سیاسی از تغییر و اصلاحات حقوقی در این زمینه خودداری میورزند. بدین ترتیب، رقابتهای سیاسی در آمریکا نه تنها با محوریت دو حزب انجام میشود و مجالی برای خودنمایی نامزدهای مستقل ریاست جمهوری، نمایندگان کنگره و فعالیت احزاب سوم بهوجود نمیآورد، بلکه صاحبنظران احزاب سوم معتقدند که مقررات و قوانین در این کشور طی فرآیندی طوری تنظیم و تقنین شده تا احزاب سوم بهخودی خود غیرمجاز و غیرقانونی تلقی گردند. قانون اساسی آمریکا تعیین نامزدهای ریاستجمهوری و انتخاب رئیسجمهور ار در صلاحیت گروه معدودی از برگزیدگان به نام هیأتهای انتخاباتی قرار میدهد. انتخابات ریاستجمهوری آمریکا از فرآیند پیچیده و طولانی برخوردار است. این فرآیند شامل؛ انتخابات مقدماتی و کنوانسیون ملی به منظور گزینش نامزد نهایی از میان نامزدهای حاضر در صحنه مبارزات انتخاباتی در هر ایالت به تعداد نمایندگان آن ایالت در مجالس نمایندگان و سنا میباشند، رئیسجمهور را انتخاب میکنند. این افراد از معتمدین و مورد قبول نامزد پیروز ریاستجمهوری هستند، ولی از نظر قانونی و فنی میتوانند به نامزدهای دیگر رأی دهند. در نظام انتخاباتی آمریکا، رئیسجمهور نه تنها باید آرای مردم را داشته باشد، بلکه از آن مهمتر باید آرا هیأتهای انتخاباتی را داشته باشد. هیأتهای انتخاباتی در تعیین نامزدها و تأیید نهایی نامزد پیروز بهعنوان رئیسجمهور نقش اصلی و نهایی را ایفا میکنند. تفاوت اساسی نظام انتخاباتی آمریکا با سایر کشورهای دنیا این است که رئیسجمهور این کشور براساس تعداد 270 رأی از مجموع 538 رأی هیأتهای انتخاباتی و نه براساس و میزان آرای مردمی دارد نامزدی اکثریت آرای عمومی را به دست میآورد، در نهایت به مقام ریاست جمهوری برگزیده نشود. یکی از موارد پیش آمده، مربوط به انتخابات جنجالی ریاستجمهوری سال 2000 بود، که بوش بهرغم نداشتن اکثریت آرای مردمی با کسب 271 رأی هیأتهای انتخاباتی به کاخسفید راه یافت. در این پژوهش، تلاش بر آن است تا کلیه ابعاد سیاسی، حقوقی، بینالمللی، تاریخی، فلسفی و جامعه شناسی مربوط به نظام انتخاباتی آمریکا مورد کالبد شکافی قرار گیرد. کتاب حاضر دارای هشت مقاله مجزا بوده که ابعاد مختلف موضوع را تبیین مینماید. مطالب این کتاب به گونهای تنظیم شده است که خواننده گام به گام در جریان مباحث نظام انتخاباتی و جایگاه سیاست خارجی در انتخابات آمریکا قرار میگیرد. دکتر حسن حسینی در مقاله اول، ضمن تبیین فرآیند مشارکت و تمایزات موجود در انتخابات فرمانداریها، مجالس مقننه ایالتی و سایر مدیران محلی، چگونگی توزیع اختیارات و قدرت در چارچوب نظام فدرالیسم در آمریکا را مورد ارزیابی قرار میدهد. همچنین رابطه و تأثیرگذاری فزاینده کمی و کیفی قدرت و بودجه دولت ملی ـ فدرال در مقایسه با دولتهای ایالتی ـ محلی در قالب تمرکز و تکثیر منابع و امکانات، را مطرح و سیر تطور و تحول این حوزههای مختلف را ترسیم میکند. دکتر سعید تائب در مقاله دوم، ضمن ترسیم مسائل مربوط به انتخابکنندگان و انتخاب شوندگان با طرح و ارائه پاسخهای علمی و منطقی متعدد پیرامون جایگاه، اختیارات و فرآیند شکلگیری کنگره در ساختار سیاسی آمریکا در صدد است تا چگونگی و ماهیت تأثیرگذاری آن بر سیاستها و عملکرد دولت آمریکا در صحنه بینالمللی را تبیین نماید. دکتر سید محمد طباطبایی در مقاله سوم، فرایند تاریخی و حقوقی نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا که متأثر از مبحث تعادل و توازن میان ایالتها و دولت فدرال بوده را تشریح میکند. نگارنده همچنین نقش احزاب سیاسی و افکارعمومی و تمایلات شخصی نامزدها را در این رابطه توضیح میدهد. مقاله چهارم به قلم دکتر سید جمال حسینی قوانین موجود در خصوص چگونگی و میزان پرداخت کمکهای مالی از سوی افراد، مؤسسات و نهادهای حقوقی ـ سیاسی و دول خارجی به نامزدهای انتخاباتی کنگره و ریاستجمهوری در آمریکا و پیامدهای منفی آن را مورد مداقه قرار میدهد. پنجمین مقاله به قلم آقای محمود خلف رضایی با تأکید بر سیر تطور و تحول تاریخی ماهیت و کارکرد هیئتهای انتخاباتی، دلایل و استدلال موافقین و مخالفان این سیستم منحصر به فرد انتخاباتی را تبیین میکند. در ششمین مقاله، دکتر حسن حسینی دلایل ایدئولوژیکی و سیاسی مشارکت غیرفعال جامعه آمریکا در انتخابات مختلف، دیدگاههای مختلف و متضاد درباره احزاب سوم و جایگاه حقوقی و واقعی آنها در ساختار نظام دو حزبی آمریکا و تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم آنها در سرنوشت نهایی نتایج انتخابات محلی، ایالتی و فدرال را تبیین و تشریح میکند. آقای خدایی در مقاله هفتم، ویژگیهای متمایز و عوامل مؤثر در نتایج انتخابات 2004 را با توجه به رویکردهای «یکجانبهگرای نظامی» و «چندجانبهگرایی و ارجحیت مسائل اقتصادی» از سوی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری را بررسی میکند. نگارنده در این نوشتار به مسائلی چون؛ عراق، پروژه ملتسازی، نقش گروههای ذینفوذ و فشار و سیاستهای اعلامی هر یک از نامزدهای ریاستجمهوری و نتایج نظرسنجی میپردازد. دکتر پرویز امامزاده فرد در مقاله آخر، نقش و جایگاه سیاست خارجی در سیاستهای انتخاباتی نامزدها و رابطه آن با فرآیند مشارکت سیاسی شهروندان آمریکایی در انتخابات ریاستجمهوری و تأثیر آن در سرنوشت نهایی انتخابات را با طرح فرضیههای مختلف و آزمون آنها از طریق دادههای تاریخی از آغاز جنگ سرد تا سال 2000 را مورد مداقه علمی قرار میدهد. ایشان تروریسم را اصلیترین عامل پویای سیاست خارجی در انتخابات سال 2004 ارزیابی میکند، که بدون کاهش اعتبار سیاست خارجی و بهعنوان معیاری جدی در انتخابات ریاستجمهوری، توجه آمریکاییان را در انتخابات آتی درونگرا خواهد کرد.