کتاب اوراسیاگرایی روسی(ایدئولوژی امپراتوری) با فروپاشی نظام کمونیستی در سال 1991، نظریههای متفاوتی برای تبیین چرایی این مسئله ارائه گردید که هرکدام بهعلت تأکید بر یکی از جنبههای مسئله و نادیده گرفتن جنبههای دیگر، از تبیین کامل آن ناتوان بود. با رواج نظریات مربوط به اوراسیاگرایی از سال 1991 به بعد این امکان برای اندیشمندان فراهم شد تا از بعد مکانی نیز به توضیح علل فروپاشی شوروی بپردازند. براساس مفاهیم مورد استفاده در مکتب اوراسیاگرایی و نواوراسیاگرایی، روسیه و کشورهای حاشیة آن جایگاهی دوگانه یا واسط میان آسیا و اروپا دارند و فرهنگ آنها آمیزهای از فرهنگ مردمان اسلاو و مسلمانان ترک است. علاوهبراین، اروپا دیگر اوج توسعهیافتگی نیست، بلکه صرفاً حاکی از نوع خاصی از توسعهیافتگی است که امکان بازتولید آن ازسوی کشورهای مختلف جهان وجود دارد. با توجه به اهمیت یافتن و دگرگونی عمیق اوراسیاگرایی از ابتدای دهة 2000 و راه یافتن این اصطلاح به حوزة مطالعات سیاسی، «مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران» به ترجمة کتاب «اوراسیاگرایی روسیه» که از منظری تئوریک به بررسی این مسئله میپردازد اقدام کرد. کتاب حاضر از دید اندیشمندانی مهم و سرشناس همانند لو گومیلف، الکساندر پانارین و الکساندر دوگین به بررسی منطق درونی این مکتب، اهداف و شیوههای آن میپردازد. در نگاهی کلی میتوان دریافت که این کتاب، اوراسیاگرایی را در متن تاریخی و فلسفی روسیه مورد بررسی قرار میدهد و از بررسی این ایدئولوژی بهعنوان جزئی از سیاست خارجی روسیه و تئوری موردنظر ملیگرایان افراطی خودداری میکند. براساس مطالب و یافتههای این کتاب، دکترین اوراسیاگرایی به روسیه کمک کرد که موقعیت خود را در سیستم بینالمللی، پس از فروپاشی شوروی بازتعریف کند. برهمیناساس، در قسمت اول این کتاب ریشههای اوراسیاگرایی از دید دانشمندان و نظریهپردازان مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. در این فصل، دکترینهای مطرحشده، عوامل گوناگونی را نظیر فرهنگ، مسائل جغرافیایی، تاریخی و قومی، علت حضور روسیه در آسیا دانستهاند. در قسمت دوم این کتاب، دکترین گومیلف که بهطور تاریخی بین ریشههای اوراسیاگرایی و اوراسیاگرایی جدید ارتباط برقرار میکند بررسی شده است؛ این نظریه، بر قومیت و مسائل تاریخی تأکید دارد. در قسمت سوم، نظریة الکساندر پانارین بیان شده که اوراسیاگرایی را از منظر تاریخ فلسفه فرهنگ و جهان چندقطبی بررسی کرده است. دکترین اوراسیاگرایی جدید الکساندر دوگین در قسمت چهارم تشریح شده است. فصل پنجم این کتاب به بررسی اوراسیاگرایی اسلامی پرداخته، و در فصل ششم، اهمیت اوراسیاگرایی جدید در قزاقستان و ترکیه مورد توجه قرار گرفته است. در این دو کشور این نظریه با اندیشههای ملیگرایی در چالش بوده است. در قسمتی از این کتاب، الکساندر دوگین، که تنها اوراسیاگرای جدیدی است که به عالم سیاست نفوذ کرده است، عنوان میدارد که اسلام نقش بسیار مهمی در ظهور اوراسیاگرایی غیرروسی داشته است. در این حالت، اوراسیاگرایی مظهر دوستی میان مردم تلقی میشود و به روشنفکران و سیاستمداران غیرروس امکان میدهد که مدعی نقش بنیادیتری برای مردم خود در آیندة فدراسیون روسیه گردند. درمجموع، کتاب حاضر مجموعهای جدید و ارزشمند در مطالعة نظری اوراسیاگرایی روسیه است که نگاهی نو، فلسفی و تاریخی از این مفهوم ارائه میدهد.