کتاب کتاب آبی 3 - نظم بینالمللی: قدرت یا عدالت (دیدگاه نخبگان و افکار عمومی نه کشور جهان) «نظم بینالمللی: قدرت یا عدالت» مجموعه مقالاتی است که به کوشش هاکان آلتینای در آوریل 2010 منتشر شده است. برداشت اصلی پژوهش حاضر آن است که امروزه عدالت در جهان اهمیت داشته و در آینده نیز از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود. هرچند پیشبینیهای بلندمدت دشوارند، ولی روشن است که نابرابریهای قدرت امروزه از شدت کمتری برخوردار بوده و احتمالاً در آینده نیز کمتر خواهند بود. درهمینحال، سطح کنونی از وابستگی متقابل جهانی و ماهیت مشکلات جهانی پیشِ رو، پیامدهایی روشن بر ائتلافهای ضروری جهت غلبه بر این مشکلات دارد. تغییرات جوی بارزترین مورد دراینزمینه است؛ در صورت عدم همکاری بازیگران اصلی و شهروندانشان بهطور فعال، بعید است که تمدن بشری بتواند به بقای خود ادامه دهد. بنابراین، ایدهها و برداشتها از عدالت در کانون توسعه تحقیقات اساسی در مورد وابستگی و مسئولیت متقابل در برابر یکدیگر میباشد. کتاب حاضر شامل مقالاتی است که به تحلیل وضعیت در نُه کشور برزیل، چین، مصر، هندوستان، اندونزی، ایتالیا، ژاپن، آفریقای جنوبی و اسپانیا میپردازند. از هر تحلیلگری خواسته شده به این سؤال پاسخ دهد که نخبگان سیاسی و افکار عمومی در کشورشان نظم بینالمللی را اساساً هابزی میبینند یا اینکه اصولاً آن را کانتی میدانند. همچنین از هر یک از آنها خواسته شد که در صورت متقاعد شدن نسبت به این مسئله که یک نظم بینالمللی عادلانهتر امکانپذیر است، به تحولات در کشور خود که در کانون چنین ارزیابیهایی قرار دارند و میزان حمایت نخبگان سیاسی و افکار عمومی آنجا از کمک کشورشان برای غلبه بر مشکلات جهانی، بپردازند. این پژوهش معتقد است افکار عمومی حتی در حوزه سیاست خارجی نیز اهمیت پیدا کرده است. با این وجود، دیده میشود که افکار عمومی در سرتاسر جهان بیش از دیدگاه سیاستگذاران، چندجانبهگراست. بهعنوان مثال در برزیل از نگاه افکار عمومی، تنها راه تصمیمسازان و نخبگان سیاسی در راستای رفتاری همکاریجویانه در حوزه بینالمللی، تغییر کامل چهارچوب نهادی بینالمللی است، بهطوریکه محیط سیاسی جهانی را بتوان دموکراتیکتر دانست. این مسئله نیز قطعاً نیازمند همین برداشت ازسوی افکار عمومی برزیل است که عادت کرده جهان را مکانی بسیار ناعادلانه ببیند که در آن قدرتهای ثروتمند و بزرگ همواره درصدند به زیان مردمان ضعیفتر پیشرفت کنند. دیدگاه افکار عمومی چین برای آینده بسیار روشن است. بالاتر از هر چیزی، چین به تمرکز روی مدرنیزاسیون اقتصاد داخلی و حفظ توان خود برای کسب رشد واقعی نیاز دارد. در تعقیب چنین مسیری، این کشور آزادانه وضعیت ایالات متحده بهعنوان تنها ابرقدرت جهان را حداقل برای یک نسل بعد تأیید کرده و میکند، بهشرطی که ایالات متحده با رعایت اصل «عدم مداخله در حیاطخلوت آن» مخالفتی نداشته باشد. اکثر شهروندان و سیاستگذاران مصری نهادهای بینالمللی را با تردید زیاد نگاه میکنند و بر این نظرند که قدرتهای غربی و بهویژه ایالات متحده، سازمانهای بینالمللی را برای حفظ قدرت خود و در تقابل با منافع سیاسی و اقتصادی کشورهای در حال توسعه در اختیار داشته و آنها را جهتدهی میکنند. موضع مصر در قبال اسرائیل و برداشت آن از حقوق بینالمللی در هم تنیده شده است. هرچه سرخوردگی مصر از سیاست اسرائیل بیشتر شود، مصریها حقوق بینالمللی را بیشتر ناعادلانه خواهند دید و مشارکت کمتری در حوزههای بینالمللی خواهند داشت. از سوی دیگر، نیروی جهتدهنده به هندوستان و افق هنجاری آن بر مبنای ایدههای برابری، عدالت، سکولاریسم و دموکراسی قرار گرفته است. از دید رهبران هندوستان ایجاد یک نظم جهانی جدید براساس ارزشهای جهانی مشترک همچون صلح و رفاه، نیازمند تأکید روی برابری میباشد. ازاینرو، نهادهای بینالمللی باید از اصول حاکمیت دموکراتیک کانتی در بُعد قوانین و هنجارها تبعیت کرده و تعهد خود به این اهداف را افزایش دهند. در غیر اینصورت، درخواست برای چنین نظمی، بخش اساسی از افکار عمومی که ضمانت واقعی در مقابل تلاشهای مخالف میباشد را به حاشیه خواهد برد. اندونزی در مسیر «ایجاد جهانی بهتر» در راستای دکترین قدیمی خود در تعقیب یک سیاست خارجی «مستقل و فعال» میباشد. سیاست مذکور درعینحال ترکیبی از اهداف آرمانگرایانه و هنجاری نظیر مبارزه با استعمار، حمایت از استقلال و درک قوی از عملگرایی را در درون خود دارد. اما علیرغم تعامل عملگرایی و آرمانگرایی در جهانبینی اندونزی، محاسبات سیاسی داخلی هنوز بر منافع بینالمللی اولویت دارند. در نتیجه، برداشتها از سیاست خارجی اندونزی تا حد زیادی به چگونگی هماهنگی منافع داخلی (مهمتر) و خارجی ازسوی سیاستگذاران مربوط میشود. ایتالیا همچنان وابسته به ساختارهای همکاری اروپایی و فراآتلانتیک است. اگر ایتالیا بتواند از توان خود در حوزههای بینالمللی و اروپایی بهره گیرد، روندی درست ایجاد شده و بدان وسیله باور ایتالیاییها و تمایل آنها برای مشارکت و کمک به ایجاد یک نظم بینالمللی عادلانه بیشتر تقویت خواهد شد. از دید نخبگان سیاسی ژاپن این سؤال که آیا نظم بینالمللی باید عادلانه باشد یا خیر، اساساً محلی از اعراب ندارد. برای آنها ایالات متحده مهم است و هرچه آمریکا بگوید میپذیرند. در مقابل، افکار عمومی تحت هدایت قانون اساسی که صلح و رفاه داخلی را به صلح و رفاه جامعه بینالمللی پیوند میزند، بر نقش غیرنظامی کشورشان برای حل مشکلات جهانی تأکید دارند. نگرش آفریقای جنوبی نسبت به روابط بینالمللی و بنابراین سیاست خارجی آن، نشان از این اعتقاد عمیق دارد که برای ایجاد جهانی بهتر میتوان نظم بینالمللی را دوباره شکل داد. اما نگرشهای مردمی در آفریقای جنوبی در قبال روابط بینالمللی در حال تغییر بهسمت اگر نگوئیم بدبینی، ولی خوشبینی محتاطانه میباشد که میتواند بهطور تدریجی آفریقای جنوبی را به دولتی با دیدگاهی رئالیستی در رفتار بینالمللی تبدیل کند. تا حد زیادی، اسپانیاییها خود را طرفدار حقوق بینالمللی و راهحلهای چندجانبه در مقابل هژمونی و نقشی قویتر از جوامع اروپایی برای کشورهای این قاره اعلام میکنند. بااینحال، اشتیاق اسپانیاییها به راهحلهای چندجانبه در بُعد نظامی متوقف میشود. شهروندان اسپانیا تاکنون حمایت از مداخله نظامی بینالمللی، پذیرش تعهدات جهانی و افزایش کمک توسعهای را از خود به نمایش گذاردهاند. البته این امر لزوماً بهمعنای آمادگی آنها برای کمکهای بیشتر نمیباشد، چراکه چنین چیزی نیازمند ارتباطی آشکار با هنجارهای بینالمللی و هنجارهای سازمان ملل و دیگر نهادها و توافقات جهانی است. درمجموع میتوان گفت اکثر تحلیلگران بر این نظرند که افکار عمومی در کشورهایشان بیش از افکار نخبگان سیاسی آنها چندجانبهگراست. آنها همچنین همعقیده هستند که برداشتها از یک نظم بینالمللی عادلانهتر، درخواستها برای کمک کشورشان در راستای حل مشکلات جهانی را تقویت خواهد کرد. در این بین همانگونه که پیشتر نیز عنوان شد، تصویر ارائهشده از چین یک استثناست. افکار عمومی چین تا حد زیادی بیش از افکار نخبگان سیاسی این کشور ملیگراست و چین بیشتر علاقه به ثبات و نظم دارد تا برنامههای ماجراجویانه و نامشخص. در بخش پایانی پژوهش حاضر، برایان اُرکوهارت عنوان میدارد که عدالت و مدنیت جهانی اهدافی گسترده و در همان حال شکوهمند میباشند که هرچند ممکن است همزمان تحقق نیابند، ولی هدایتگر انسانها بهسمت رفتاری شایسته میباشند. ارکوهارت که نگاهی عمیق به این موضوع دارد، بیان میدارد که چون نمیتوان بهسرعت و بهسهولت یک سنت جهانی از عدالت و روح عمومی را ایجاد کرد، باید بنیانهای رشد آن را تا آنجایی که امکان دارد بهسرعت برپا کرد.