کتاب آوریل سرخ داستان این رمان، چاکالتانا، دادستان منطقه، قصد دارد معمای جسدی را که سوزانده شده، حل کند. او از قوت گرفتن مجدد گروه چریکهای «راه درخشان» در هراس است، اما مقامات شهر به دلایلی خواهان سرپوش گذاشتن بر کل ماجرا هستند. او از پا نمینشیند و در طول تحقیقات خود شاهد عمق بیعدالتی، فساد و سرکوب در جامعهای است که روزی به کارآمدی نظام و قوانین حاکم بر آن ایمان داشت.