کتاب خر حیوان نجیبی است : خاطرات و زندگینامه خودنوشت یک خر فیلسوفنما زندگی در این دنیایی که در آن به سر می برید، با سرشت انسانی که مترادف با زیاده خواهی و خود خواهی است، مملو از اضطراب و اضطرار شده است. شمایان از هیچ یک از نعمتهای خدادادی نمی توانید آن چنان که بایست بهره ببرید و کامیاب شوید. چنان در دایره بی فرجامِ افراطها و تفریطها گرفتارید که هر روز به بیماری جدید و عجیب و غریب و لا علاج یا صعب العلاجی مبتلا می شوید. آن گاه عمر ناشریف و تمامی هم و غم خود را سالها صرف آن می کنید که با تمای آلات تکنولوژیک دارو و روش درمان و مبارزه با آن را بیابید گرچه به ماهیت و علل آن هیچ گاه دست نمی یابید. شما به هر کوی و برزن که سر زنید، چه در میان اغنیا و برج های سربه فلک کشیده زعفرانیه و کامرانیه و فرمانیه و آجودانیه و دیگر نیه ها و چه در میان حلبی آباد های فقرا و نیز مناطق میانه ای چون: یاغچی آباد و نازی آباد و خانی آباد و دیگر ناآبادها، هیچ کس را نمی یابید که خود را خوشبخت و سعادتمند بداند و از این زندگی سراسر دلهره و اضطراب و.... که نیچه آن را زبانم لال پایان زندگی خدا انگاشته است، لذت ببرد. اساساً آدمیان معنای واژه سعادت و خوشی را نمی دانند. وقتی از آنها می پرسیم سعادتمندید؟ می گویند اصلاً سعادت یعنی چه؟ ما معنای آنچه تو می گویی و می پرسی را در نمی یابیم.