کتاب "خدایا اجازه" به قلم غلام رضا حیدری ابهری، اثر ارزشمندی است که توسط نشر جمال منتشر شده و به پرسش و پاسخهایی در باب وجود و ماهیت خداوند در جهان هستی به زبان کودکان میپردازد. این کتاب بهخوبی دنیای کودکان را درک کرده و با توجه به روح پرسشگر و کنجکاو آنها، سعی دارد تا به سؤالاتی که ممکن است برای آنها پیش بیاید، پاسخهای ساده و قابل فهم ارائه دهد.
دنیای کودکان، دنیای کاوش و تخیل است؛ جهانی عاری از آلایش که در آن روح پرسشگر کودک آزادانه در جستجوی پاسخهای خود سیر میکند و به کنجکاوی مشغول میشود. در این میان، گاهی سؤالاتی از بزرگترها میپرسند که پاسخ دادن به آنها نهتنها برای بزرگترها دشوار است، بلکه ممکن است غیرممکن به نظر برسد. یکی از این سؤالات بنیادین و عمیق، دربارهٔ وجود خدا و ماهیت اوست. این که خدا کیست، کجاست، چگونه حواسش به همهچیز هست و ... . غلامرضا حیدری ابهری در کتاب "خدایا اجازه!" با تکیه بر منابع معتبر مذهبی و آیات و روایات، در قالب گفتوگوی خدا با کودک، به این سؤالات پاسخ میدهد و با زبانی ساده و شیرین، ذهن پرسان و جوشان کودک را اقناع میکند. این اثر بهگونهای طراحی شده که نهتنها به سؤالات کودکان پاسخ میدهد، بلکه آنها را به تفکر و تعمق در مورد مفاهیم عمیق دینی و وجود خداوند تشویق میکند. با خواندن این کتاب، کودکان میتوانند به درک عمیقتری از وجود خدا و ماهیت او دست یابند و این مفاهیم را بهعنوان بخشی از زندگی روزمره خود در نظر بگیرند. این کتاب میتواند به آنها کمک کند تا با عشق و محبت به خداوند و آموزههای دینی، زندگیای پر از معنویت و ارزشهای انسانی را تجربه کنند و بهجای احساس سردرگمی، با اطمینان و آرامش به سؤالات خود پاسخ دهند.
کتاب "خدایا اجازه!" به تمامی کودکان و نوجوانان، والدین و معلمان پیشنهاد میشود. والدین میتوانند از این کتاب بهعنوان یک منبع آموزشی برای گفتگو با فرزندان خود دربارهٔ مفاهیم دینی و وجود خداوند استفاده کنند و به آنها کمک کنند تا با سؤالات خود راحتتر برخورد کنند و به درک بهتری از خداوند برسند. همچنین، معلمان میتوانند از این اثر در کلاسهای درس برای آموزش مفاهیم دینی و اخلاقی به دانشآموزان بهره ببرند و به آنها یادآوری کنند که پرسشگری و کنجکاوی در مسیر یادگیری یک امر طبیعی و ارزشمند است.
- خدایا آیا ما نباید دربارهٔ تو فکر کنیم؟
- کی گفته نباید دربارهٔ من فکر کنید؟ من خدای شما هستم و باید به یاد من باشید و دربارهام فکر کنید. چه اشکالی دارد که دربارهٔ دانش من در آفرینش درختان و گیاهان فکر کنید. چه اشکالی دارد که دربارهٔ قدرت من در ساختن کوهها و کهکشانها فکر کنید؟ چه اشکالی دارد که دربارهٔ روزی دادن من به این همه حیوان در دریاها و خشکیها فکر کنید؟ چرا نباید دربارهٔ مهربانیهای فکر کنید؟ من صدوبیستوچهارهزار پیامبر برای شما فرستادهام که مرا بشناسید. من این بندگان خوبم را به پیامبری رساندم تا مردم دربارهٔ من فکر کنند و از آنان دربارهٔ من بپرسند.
ـ خدایا تو کی هستی؟
ـ بندهی من! من آفرینندهی جهان و خالق همهی موجودات هستم. من همان کسی هستم که کوه و دشت و ماه و خورشید و ستارهها و سیارهها و درختان و دریاها را به وجود آورده است. من همان کسی هستم که زمین را به دور خورشید و ماه را به دور زمین میچرخاند. من همان کسی هستم که ابرها را میسازد و و گیاهان را میرویاند و فصلها را یکی پس از دیگری میآورد. من همان کسی هستم که هزاران پیامبر دربارهاش سخن گفتهاند و مردم را به پرستش او دعوت کردهاند. من خدا هستم؛ خدایی که تو را بسیار دوست دارد. من خدا هستم. خدای تو و خدای همهٔ انسانها.
ـ خدایا تو را چه کسی آفریده است؟
ـ هیچکس مرا نیافریده است. من همیشه بودهام و همیشه خواهم بود. هر چیزی که تو را میبینی و نمیبینی، من آفریدهام. همهچیز را من آفریدهام؛ ولی خودم آفریدهٔ کسی نیستم. کسی مرا به وجود نیاورده است. کسی مرا نساخته است. کسی مرا نزاییده است. اگر کسی مرا آفریده بود، آنوقت او را باید خدای خودتان میدانستید. خدا یعنی کسی که به سازنده و آفریننده و پدر و مادر نیاز ندارد. من به هیچکس نیاز نداشته و ندارم. من خدا هستم و کسی مرا نیافریده است.
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir
کتاب بدی نیست. عنوان کتاب خیلی جالبه, ولی خب میتونستن با زبانی بهتر و دلچسب به موضوع بپردازند. تصویرهای کتاب هم دختر من رو چندان جذب نکرد.