آبنبات پستهای مجموعهای از داستانهای کوتاه اثر مهرداد صدقی است. کتاب آبنبات پسته ای یکی از مجموعه کتاب های آب نباتی صدقی می باشد. ماجراهای داستانهای کتاب آبنبات پستهای در اوایل دهه 70 اتفاق می افتد و داستان های بسیار خاطرهانگیزی هستند. راوی کتاب مانند کتاب آب نبات هل دار، اثر دیگر مهرداد صدقی همان محسن پسر نوجوان بازیگوش و پر هیجان است که با شیطنت های خود فضای شادی را برای خوانندگان رقم می زند.
آبنبات پستهای یک داستان نمونه طنز شیرین برای نوجوانان است که به خوبی مخاطب را درگیر روایت ها می کند و لبخند بر لبانتان مینشاند.
برای عروسی ملیحه میخواستم چنان تیپی بزنم که هر کس مرا میبیند اگر یک دل نه صد دل عاشق نمی شود، لااقل رَم نکند و رویش را برنگرداند. وارد لباس فروشی که شدم، یکی از شلوارها را نشان دادم و از فروشنده پرسیدم: « مِشه اینِ بیارین من بپوشم؟» آقای فروشنده به سر و وضعم نگاه کرد و گفت: « یک کم برات قیمته ها» پولش برام مهم نیست. پس کو اول پولاتِ نشان بدی؟ پولم را که نشان دادم، فروشنده شلوار ارزانتری برایم آورد و گفت: اون به دردت نمخورد. این یکی بهتره شلواری که برایم آورده بود کمی رنگ و رو رفته به نظر میرسید. برای همین پرسیدم: «ببخشین این رنگش نِمِره؟» «نه این سه سال اینجا بوده ولی هنوز رنگش نرفته. تازه، نِگا جنسش چی خوبه. همچی لطیفه که هر کی مِبینه دلش مخواد به پارچهش دست بزنه ببینه جنسش از چیه گفتم: « خا آدم برای چی باید شلواری بخره که بقیه بخوان به پارچهش دست بزنن ببینن جنسش چطوره؟» «خا نذار کسی بهش دست بزنه» «اگه تو صف نونوایی باشم و دستم نون داغ باشه چی؟» آقای فروشنده بدون اینکه به این سوال منطقی جواب بدهد، در اتاق تعویض لباس را باز کرد و گفت: «ولی بپوشیش همچی خوش تیپ بشی که دیگه هیشکی قیافه ت نگاه نِمکنه» وقتی رفتم توی اتاق، کم مانده بود سکته کنم. یک مارمولک که معلوم بود همسنِ همان کت شلوار رنگ و رو رفته است، روی دیوار آنجا نشسته بود. بی اختیار داد زدم. آقای فروشنده گفت: «چی شد؟ برق گرفتت؟» «نه یک مارمولک اینجایه» فروشنده با تمسخر گفت: «همچی غیژ کشیدی فکر کردم اژدها دیدی» شلوارم را درآوردم اما به جای اینکه آن را آویزان کنم، در دستهایم گرفتم تا مارمولک تویش نرود. محض احتیاط به فروشنده گفتم: «بیزحمت چراغِ خاموش نکنین تا هم من بتانم مارمولکِ ببینم، هم اون منِ ببینه و روم نیفته» «باشه... از کلپاسه مترسی ها؟» نه بیشتر از این مترسم یک وقت این مارمولکم دوست داشته باشه ببینن جنس پارچه شلوارم چطوره، ولی چون تاریکه نفهمه هنوز نپوشیدمش!
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir