کتاب قفس تنگی و به دریا ریختی و من کماکان ماهیام بازهم ای رود ! ممنون از همین همراهیام کاروانی تشنه بود و یوسفی درچاه و من من : طنابی که فقط شرمنده از کوتاهیام سکههایم از رواج افتاد و تاجم زیر پا تلخ پایان یافت با تو جشن شاهنشاهیام ماه با سردی به گوش موجِ عاشق پیشه گفت هرچه از تو دور باشم بیشتر می خواهیام رامِ دام و دانه و بامی نخواهد شد دلم من کبوترهم اگر باشم کبوتر چاهیام کوله بارِ بسته دارد باز دل دل میکند من ولی با اولین پروازِ فردا ، راهیام
نظرات کاربران
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.