کتاب مردی که پروانه شد این رمان حول شخصیّت عباد، عکاسی است که در جنگ اسیر شد و سالهای زیادی را در عراق زیر شکنجه بعثیها گذراند. البته داستان را شخص دیگری روایت میکند. شخصی که کم کم تحت تاثیر عباد قرار گرفته و حالا قصد دارد درباره عباد داستانی بنویسد. در اصل راوی داستان یک نویسنده است که مردد است که از کجای زندگانی شخصیت مورد علاقهاش بنویسد. این تردید هم بخاطر عظمت خاطرات و وقایع اطرافِ عباد است. داستان در زمان پس از آزادی عباد روایت میشود. تقریبا نزدیک به زمان معاصر. اما فلاش بکهایی هم به خاطرات زندان و جوانی او دارد. عباد تنها شخصیت این داستان نیست. تارا و یونسِ غریق هم از دیگر شخصیتهای داستان هستند. عباد از پیله زندان بعثیها آزاد شده و در جامعه امروز پوست انداخته و اندک اندک تبدیل به آدم دیگری میشود. پروانه شدن نماد آزادگی در عقیده است. عباد یکی از آنهایی است که پس از اسارت، دوره «گذر از اندیشههای پیشین» را سپری کرده و حالا در برابر خود تنها دو چیز مقدس بیشتر نمیبیند، یکی قرآن و یکی عترت.