کتاب پشت صحنه ی داستان های من ویژگی قصههای محدثه رضایی میل به تجربهگرایی است، تجربههایی که کنکاشی در زوایای تازهای از هنر داستاننویسی به شمار میروند. او روایتگر دنیای دخترانهای است که صداقت و شفافیت دارد. راوی در تمام قصههای این مجموعه، دختر نوجوانی است با دغدغهها و دلمشغولیهای آشنای این دوران؛ دورانی که برای خیلی از دخترها کمی شاعرانگی دارد وکمی بیشتر درونگرایی و میل به نوشتن. رضایی در داستان اول مجموعه، شیوهای مدرن برای روایت قصهاش برمیگزیند و نویسنده را به عنوان شخصیت اصلی وارد ماجرا میکند. این فاصلهگذاری و سخن گفتن از پشت پرده دنیای نویسنده، شاید نیم نگاهی به دنیای خود نوجوانان و دغدغهها و رویاهایشان داشته باشد. چون در دنیای آنها هم سرک کشیدن به گوشه و کنارهای پرت و تاریک زندگی، نقشی پررنگ دارد. راوی داستان «سبدهای آشفتگی» هم از محیط پیرامونش آزرده است و در پی راهی برای رهایی میگردد. او مثل قهرمان قصه «قرار است یک سیب قرمز بخورم» میخواهد به اتاق و زندگی آشفتهاش نظم بدهد و یا مثل دختر داستان «یک آدم مهم»، همیشه در رویای چیزی بودن، روزهایش را سپری میکند. نازکخیالی نویسنده و پر و بال دادنش به رویاهایی دور، کتاب«پشت صحنه داستانهای من» را به اثری خیالبرانگیز و لطیف بدل کرده است که خوانندهاش را دست خالی برنمیگرداند. قسمتی از کتاب:یکدفعه هوس کردم داستان بنویسم؛ مثل خیلی وقتها که دوست دارم داستان بنویسم. آنوقت نشستم پشت میز تحریرم و همانطور که در یک کتاب آموزش داستاننویسی خواندهام، برای دستگرمی شروع به نوشتن اینها کردهام؛ آره، همینهایی که الآن دارید میخوانید. شاید هم اینها دستگرمی نباشد و جزء داستان باشد! من نمیدانم این دستگرمی تا کجا ادامه پیدا میکند و کجا به داستان منجر میشود؛ امّا من مینویسم و شما میخوانید. شاید همه اینها پشت صحنه داستانهای من باشد؛ مثل فیلمها که پشت صحنه دارند.صفحه ۷