کتاب تپه تاپالای آنچه "تپه تاپالای" را از آثار دیگر متمایز میکند؛ نگاه ویژه یسنا به رمان به عنوان یک تریبون سالم است؛ تریبونی که میتواند؛ معضلات اجتماعی یا هر مهم دیگری را شرح بدهد و بفهماند. «دکتر سینا دلوی» قهرمان قصه ی یسنا در پی یافتن استادش پا به روستایی می گذارد که هنوز رنگ و روی بومی خود را از دست نداده است. مردمش هنوز نان می پزند، کشاورزی آنها رونق دارد و از محصولات دامی و کشاورزی شان روزگار می گذرانند. قهرمان قصه ی یسنا از روزمرگی ها زده شده است. با علاقه مهندسی کشاورزی را انتخاب کرده و فارغ التحصیل دکتری است. دکتر دلوی اما نمی خواهد علم را صرفا برای تدریس کردن بیاموزد. او سعی بر آن دارد تا بتواند با دانش خود بیابان زدایی کند، او آرمان سبز کردن کره ی زمین را دارد. همین دغدغه هاست که او را به جستجوی استاد فقیدش «دکتر پازوکی» می کشاند و باقی ماجرا! تپه تاپالا به مرز بین استفاده از علوم نافع و غیرنافع از دانش پرداخته و نگارش آن هفت ماه طول کشیده است.این رمان هم رئال و هم سورئال است و ماجرای آن در دو منطقه اتفاق می افتد؛ یکی تپه تاپالای که سورئال و دیگری جنگل ابر که رئال است.