گفتم :آن چیزی که لمباندی اژدهای من بود نه کلاغ.)) جی جور هم با برق سرخ چشم هایش گفت:((بادبادک بود.بادبادک خوشگل وفرفری بود.چرا خوردیش ؟شیمپالو !شیمی ی ی ی...))با ناخن سیاه ،دندانش را خلال کرد و گفت:((اهکی پکی پکی!بادبادک بود؟پس چرا مزه ی کلاغ می داد؟کلاغ بی نمک.))
کلیه حقوق این سایت متعلق به کتابفروشی آنلاین «کتابخون» میباشد.
2020 © Copyright - almaatech.ir