کتاب رمان نوجوان (اتاق تجربه) : روزنوشتهای درخت ته کلاس «باران دختری است معمولی، به مدرسه میرود، با مادر و خواهرش به خانهی پدربزرگش اسبابکشی کرده و شیرینی کشمشی دوست دارد. او که قدش خیلی خیلی بلند است، گاهی خیلی خیلی احساس تنهایی می کند و دلش خیلی خیلی برای خانهی خودشان تنگ شده. اما شاید همین قد بلند و دردسرهایش، صاحب سی دی فروشی سرکوچهی مدرسه و یا حال و روز پدربزرگ باعث شود زندگی باران خیلی هم معمولی نباشد»