یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!
معرفی کتاب
در جهانی که واژهها گاه از بیان احساسات ناتواناند و سکوت بر زبانها سایه میافکند، کتاب توقیف نوشته فرامرز عرب عامری، تلاشی است برای بازگشایی این گرهها با زبان شعر. این مجموعه غزل، با بهرهگیری از نمادهایی چون جام شراب، دبه انگور، نی و تنبور، و با تکیه بر سنتهای تصویری غزل فارسی، فضایی خلق میکند که در آن عشق، هجران، سکوت و امید به شکلی تازه و ملموس بازتاب مییابند. نویسنده با نگاهی مدرن به مضامین کلاسیک، توانسته است پلی میان حافظه ادبی گذشته و دغدغههای عاطفی امروز بسازد؛ پلی که خواننده را به تأمل در توقیفهای زندگی و راههای عبور از آن دعوت میکند.
کتاب توقیف مجموعهای از غزلهای معاصر است که با زبانی ساده و روان، به روایت تجربههای عاشقانه، لحظات هجران، و تأملات شاعرانه درباره زندگی و عشق میپردازد. فرامرز عرب عامری در این اثر، با بهرهگیری از تصاویر سنتی غزل فارسی، مانند جام شراب، چنگ، نی، تنبور و دبههای انگور، فضایی خلق کرده است که در آن عشق نه تنها یک احساس، بلکه نیرویی برای عبور از بحرانهای درونی و اجتماعی است.
غزلهای این مجموعه، هر یک بر تمی خاص تمرکز دارند. غزل آغازین با تصویر «دبههای انگور» و «جامهای بیگانه»، عشق را به عنوان نوشیدنی حقیقی معرفی میکند و از توقیف لذتهای دنیوی در برابر حقیقت عشق سخن میگوید. در غزل دیگری، هجران به عنوان مکثی ابدی تصویر میشود؛ جداییای که وجود شاعر را در سکوت فرو میبرد و چشمها را بارانی میسازد. این نگاه به هجران، نه تنها از منظر درد، بلکه از منظر توقف زندگی و تعلیق معنا روایت میشود.
در سراسر کتاب، شور پنهان و فریادهای درونی عاشق، با ارجاع به سازهایی چون نی و تنبور، به تصویر کشیده میشود. این نمادها، که در ادبیات فارسی همواره حامل صدای دل بودهاند، در این مجموعه به عنوان ابزارهایی برای شکستن سکوت و عبور از توقیفهای احساسی به کار گرفته شدهاند.
غزل پایانی کتاب، با تصویری از پاییز در آستانه یغما و شب طولانی، امید به آمدن بهار را زنده میکند. این غزل، نه تنها پایان مجموعه، بلکه نقطه اوج آن است؛ جایی که شاعر، پس از عبور از هجران و سکوت، به رستاخیز عشق میرسد و از غمهای درونی رهایی مییابد.
این مجموعه برای خوانندگانی مناسب است که به ادبیات غنایی علاقهمندند و به دنبال تجربهای شاعرانه از عشق، هجران و تنهایی در قالبی امروزی هستند. کسانی که با غزلهای حافظ و سعدی آشنا هستند اما میخواهند طعم مدرنتری از این سنت را بچشند، در کتاب توقیف با زبانی ساده و تصاویری ملموس، تجربهای تازه خواهند یافت. همچنین برای علاقهمندان به شعر شهری، که به دنبال بازتاب احساسات انسانی در بستر بحرانهای اجتماعیاند، این اثر میتواند الهامبخش و تأثیرگذار باشد.
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود
آخرین جرعهءجام است وشبم طولانیست
چه کنم این همه غم از دل تنها برود
دل پر حسرتی از این همه یلدا دارم
کاش یک بار بیایی تو و غم ها برود
راه برگشتنی ای ماه به مردابت نیست
مثل رودی که بنا نیست به دریا برود
دل من بود که در گوشهء تنهایی سوخت
هر کسی شرم ندارد به تماشا برود
عاشقی کردنمان درد سری بیش نبود
عشق ای کاش که از دهکده ی ما برود
هر که معشوق برانگیخت گوارایش باد
دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود