کتاب زندگی سید محمد حسینی بهشتی از دور که با قامتی راست، بیانی رسا و چهرهای جدی میدیدی اش، با خودت فکر میکردی “چه مغرور”، اما یک بار که میرفتی برای دیدنش، تمام قد از جا بلند می شد. در این کتاب از زندگی کسی میخوانیم که اطرافیانش میدیدند که با خودشان فرق دارد، نعلین نمیپوشد و کفشهایش پشت بسته است، لباسهایش مرتب و اتوکشیده و عمامهای کوچک مشکی که همیشه بوی عطر یاس می دهد.