کتاب یادگاران 10 : کتاب زین الدین خاطراتی از زندگی مهدی زینالدین از وقتی که روی پلهی خانهشان نشست تا مادرش بند کفشش را برای مدرسه رفتن ببندد و روزی که پاسبان پدرش را از کتاب فروشی برد، از خانهی کوچک اجارهایاش در اهواز، کنار همسرش، در خیبر، هور، سوسنگرد، محرم و بالأخره از کردستان. از مهربانیهای فرمانده لشکری که یک آدم عادی بود مثل بی شمار آدمهای اطراف ما