به نام خدا

یه کتاب خوب میتونه زندگیت رو عوض کنه!

02166963155
ناموجود
این کالا فعلا موجود نیست اما می‌توانید زنگوله را بزنید تا به محض موجود شدن، به شما خبر دهیم.
موجود شد باخبرم کن

کتاب‌های مشابه







میثم - زندگی نامه و خاطرات سردار شهید مرتضی شکوری









آیکون توضیحات کتاب

معرفی کتاب

کتاب «میثم» زندگینامه و خاطرات سردار شهید مرتضی شکوری، اثری است که از سوی موسسه شهید ابراهیم هادی به نگارش درآمده و زندگی این فرمانده رشید و مربی تاکتیک پادگان امام حسین(ع) را به تصویر می‌کشد. این کتاب در قالب روایت‌هایی صمیمانه و مستند، از زبان خانواده، دوستان و همرزمان سردار شهید، زوایای مختلف زندگی، ایمان، اخلاق و روحیه رزمندگی او را بازگو می‌کند و چهره‌ای الهام‌بخش از شخصیتی خداترس، خاکی و شاخص ارائه می‌دهد. حضور پرتلاش و پرکار او در جبهه‌های نبرد و نقش مهمش در تربیت رزمندگان مجاهد، محور اصلی داستان است که خواننده را با فضایی مهربانانه و در عین حال پر از صداقت و اخلاص آشنا می‌سازد.

چرا باید این کتاب را خواند؟

کتاب «میثم» فراتر از یک زندگینامه است؛ این اثر بیانگر روحیه رشادت، ایمان راسخ و ایثارگری است که در دل دفاع مقدس ریشه دوانده و امروز می‌تواند الگویی برای نسل جوان و علاقه‌مندان به تاریخ و فرهنگ دفاع مقدس باشد. مطالعه این کتاب فرصتی است برای آشنایی با یکی از ارزشمندترین فرماندهان این دوران و کسب درس‌هایی در زمینه مقاومت، اخلاق و معنویت.

خواندن کتاب میثم را به چه کسانی توصیه می‌کنیم

این اثر برای کسانی که به دنبال شناخت دقیق‌تر تاریخ دفاع مقدس و زندگی فرماندهان آن هستند، مناسب است. همچنین برای خانواده‌ها، جوانان و پژوهشگرانی که می‌خواهند درک بهتری از ایثارگری و معنویت دفاع مقدس داشته باشند و الهام‌بخش راه مقاومت و خدمت در مسیر ارزش‌های دینی و ملی شوند، این کتاب توصیه می‌شود. «میثم» چشم‌اندازی ناب از زندگی شخصی و نظامی یک قهرمان جوان است که یاد و نام او را در دل تاریخ زنده نگه می‌دارد.

در بخشی از کتاب میثم می‌خوانیم:

تبلور یک بسیجی تمام‌عیار بود. یک بسیجی خاکی خاکی. و همه‌ی این‌ها از اخلاص او سرچشمه می‌گرفت. نگاه بسیار تیزبین به مسائل داشت. اما در همان دوره‌های آموزشی کاری می‌کرد که همه‌ی بسیجی‌ها او را از خودشان می‌دانستند. مثلاً، وقتی برای ناهار می‌رفتیم دو صف غذا تشکیل می‌شد؛ یکی برای بسیجی‌ها و یکی هم برای پاسدارها و مربیان. میثم همیشه در صف بسیجی‌ها می‌ایستاد. با آن‌ها بود. با آن‌ها غذا می‌خورد. اصلاً خودش را خاک پای بسیجی‌ها می‌دانست. و این را همه‌ی بسیجی‌های دوره درک می‌کردند. گروهان‌هایی که او آموزش می‌داد همه شهادت‌طلب بودند. همه آماده و پرتوان برای حضور در عملیات. هیچ کدام از بسیجی‌ها خاطرات روزهای آموزشی و بودن با میثم را فراموش نمی‌کنند. بسیاری از آنان شخصیتی رویایی و افسانه‌ای از میثم در ذهن خود داشتند. بارها در مناطق عملیاتی دیده بودم که بسیجیان به سراغ میثم می‌آمدند و از او به خاطر نحوه‌ی آموزش تشکر می‌کردند. یک شب در محوطه پادگان با هم قدم می‌زدیم. یک بسیجی از فرط خستگی در سر پست نگهبانی خوابش برده بود! می‌خواستم ببینم میثم چگونه برخورد می‌کند. او به آرامی جلو رفت. اسلحه را برداشت و مشغول نگهبانی شد. ساعتی به همین صورت گذشت. پاس بخش برای تعویض نگهبان به ما نزدیک می‌شد. میثم به آرامی بسیجی را صدا کرد و اسلحه را در کنارش قرار داد و سریع از آنجا دور شد. بسیجی بیدار شد و بدون اینکه از چیزی خبردار شده باشد با نفر بعدی تعویض شد. بعدها غیر مستقیم در کلاس درس همان بسیجی گفته بود: اگر در منطقه جنگی و در حال نگهبانی خوابتان ببرد، دیگر دشمن نمی‌آید به جای شما نگهبانی دهد!

نظرات کاربران

کتاب‌های مشابه